کد مطلب:150331 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

خطرات گرایش به کثرت افراد
حضرت اباعبدالله علیه السلام در شب عاشورا تلاش می كردند تا كسانی كه ناخالص هستند و به عبارتی مزاحم این كار بزرگ هستند، بروند. در كربلا مسائل بسیار عجیب بود. چرا بناست كه امام حسین علیه السلام به عنوان آخرین نفر كشته شود؟ و چرا خانواده بنی هاشم یعنی فرزندان حضرت علی علیه السلام و زینب علیه السلام و امام حسن علیه السلام بعد از صحابه و یاران كشته می شوند؟ صحبت ما این است كه قهرمان قهرمانان، به طور مسلم آخرین حرف را وقتی می تواند بزند كه این سلسله توانسته باشد همه حقانیتش را به صحنه بیاورد. خانواده پیامبر صلی الله علیه و آله می دانند كه خودشان در حفاظت از حضرت اباعبدالله علیه السلام مستحكم هستند و لذا تا انتها می مانند تا از حسین علیه السلام به عنوان آخرین حلقه این مبارزه حفاظت نمایند به دلیل این كه شب عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)


خدمت اباعبدالله آمدند و فرمودند آیا به یارانت اطمینان داری كه آنها فردا تو را تنها نگذارند؟ كه خود می دانید یكی از اصحاب این صحبتها را شنید و به حبیب ابن مظاهر گفت، كه آنها آمدند و پشت خیمه گاه حضرت زینب (سلام الله علیها) چه غوغایی بر پا شد و همه اعلام وفاداری كردند، چرا كه نكته اصلی این نهضت حفاظت از حسین علیه السلام است به عنوان نهایی ترین حلقه این مبارزه، و دیدیم كه فردای آن روز صحابه عهد و پیمان خود را ثابت نمودند و اول صحابه به میدان رفتند و بعد بنی هاشم به سوی میدان رفتند، همه كشته شدند و پس از آن حضرت اباعبدالله به میدان می رود، اصحاب و یاران امام چیزهای عجیبی می فهمند چون می فهمند كه حسین علیه السلام باید آخر از همه و تنهای با عزت باشد. این تنهای عزیزی است كه باید تنها باشد، تنهای آخرین نفر، نه تنهایی كه یارانش رهایش كرده اند. حالا در نظر بگیرید اگر حضرت با افرادش همگی حمله می كردند، یك شلوغی و هرج و مرجی به وجود می آمد، بالاخره عده ای كشته می شدند و عده ای دیگر اسیر می شدند ولی دیگر كربلا و آن همه عظمت به وجود نمی آمد. پس مشاهده می كنید كه امام حسین علیه السلام باید آخرین نفری باشد كه تمام یارانش در كنارش قربانی شده اند یك تنهای عزیز و یك درّی كه باید خود را بنماید. این است كه حضرت نگران كثرت افراد هستند كه مانع تحقق طرح حضرت بشوند چرا كه در بعضی از مواقع كثرت افراد مانع طلوع خورشید می شود. و شاید نشود صحنه كربلا را در آن كثرت به خوبی آرایش داد. یكی از یاران حضرت، آدم عجیبی است بدنش از ضربات شمشیر تكه تكه شده است، یك لحظه به هوش می آید، می بیند كه حسین علیه السلام كشته شده است، یك خنجری در آن نزدیكی پیدا می كند و به طرف دشمن پرتاب می كند، دو نفر كوفی او را سریع می كشند، اینها چه معنی می دهد؟ اینها چه معامله ای با هم كرده اند كه بدون حسین علیه السلام نمی توانند زنده بمانند؟

پس در كربلا، این فرهنگ، فرهنگ بسیار بزرگی است. حضرت مواظب هستند تا كثرت، چشم فرهنگشان را پر نكند. بلكه سنت آن را پر نماید كه ان شاءالله در جلسه آینده درباره فرق سنت و كثرت صحبت می كنیم، چرا فراتر از كثرت ها،


فرهنگ كربلا به سنت ها نظر دارد؟ تأكید من این است كه این بعد از پیام كربلا مورد غفلت واقع نشود، البته حضرت می دانند كه جوّسازی ها هرگز نمی توانند عظمت این پیام را از بین ببرند و امیدشان، بسیار امید به جایی است و كافی است تا زیر این آسمان یك نفر حسینی بماند. همین یك نفر كافی است تا نشان داده شود هنوز هم خورشید طلوع خواهد كرد. آنارشیست بازی و گردن كلفتی و... در نهضت حسین علیه السلام نیست، در نهضت حسین علیه السلام سلحشوری حكیمانه وجود دارد و او خوب می داند كه یك نفر هم كافی است برای این كه بشر را نجات دهد و ما اگر خواستیم عمرمان به روزمرگی نگذرد و گرفتار كثرت بیجا نشویم و كثرت های منطقی را همچون یاران اباعبدالله علیه السلام بپذیریم، باید از آفت بزرگی كه ما را گرفتار تعداد و كثرت می كند و حجم كار ما را از محتو خالی می كند پرهیز كنیم و از كربلا درس بگیریم و خود را در این دام گرفتار ننماییم.

و السلام علیكم و رحمة الله و بركاته